در دنیای من صدای زیبای گنجشک ها معنای خود را از دست داده است
این ذهن درگیر من است که اجازه ی معنا یافتن صدا را نمی دهد
انسان های دنیای من وجدان را هم بی معنا کرده اند
با خودم درگیرم که چرا وجدان یقه ی ذهن مرا رها نمی کند !
همه را دیده ام همه را خوب می شناسم اینجا دل هیچکس برای من نمی سوزد
حتّی آن کسی که شعار داد و من به نفعش از او دفاع کردم
اینجا فقط وقتی من به درد کسی می خورم که بخواهد مسئولیتی به من بدهد
دیگر صبح ها زیبایی ندارد
هر کس به دنبال این است که هوس خود را چگونه فرونشاند
این را می نویسم ولی باز ذهن من درگیر است
شاید مرگ بهتر باشد
میخواهم بروم پیش خدا سوالاتی از او درباره ی سرنوشت و دنیایم دارم
دنیای من طوری شده اگر وجدان داشته باشی آرزوی مرگ برایت بهترین است . . .
دنیای شما چگونه است ؟
محمّد کشتکار ذوالقدر 1391/6/28
سلام نظر یادتون نره
هر چند زیاد قشنگ نیست ولی خواستید کپی کنید لطفا با اسم نویسنده کپی کنید .
دمتون طلا