مردی در عالم رویا به سایه ی خود نگاه کرد می کرد وجای پایش که بر روی ساحل افتاده بود اما جای پای دیگری را هم دید . به خداوند گفت :خدایا این جای پای کیست که همیشه با من است ؟خداوند گفت :فرزندم جای پای من است که همیشه با تو همراه است .مرد بقیه روزهای زندگیش را از نظر گذراند ولحظات بحرانی وسختی را در ساحل زندگیش دید که فقط جای پای خودش مانده با گلایه از خداوند پرسید :خدایا پس در این شرایط سخت وبحرانی که من نیاز به تو داشتم چرا تونیستی ؟خداوند گفت :عزیزم این درست لحظه ایست که من تورا به آغوش کشیده بودم واین است که جای پاهای تو بر ساحل نمانده است ومرد با نگاهی خیس خداوند را می نگریست که همچون پدری مهربان به او لبخند می زد . دکتر شریعتی لحن لطیف عاشقی وحضور خداوند را به نوعی دیگر می سراید :اگر تنها ترین تنها شوم باز هم خدا هست ،او جانشین همه نداشتن هاست ، نفرین ها وآفرین ها بی ثمر است.اگر تمامی خلق گرگ های هار شوند و ازآسمان هول وکینه بر سرم بارد تو مهربان آسیبناپذیر من هستی.ای پناه گاه ابدی تو می توانی جانشین همه بی پناهی ها شوی .